خانه » داستان » اجتماعی / خانوادگی » صفحه 6
بعد از بازی افتضاح در مسابقات مدرسه، گرگ به این نتیجه
میرسد که هر گاه پای ورزش حرفهای به میان میآید، او رسما باید بازنشستگیاش را اعلام کند. اما بعد از آنکه مادرش به او اصرارمیکند که در ورزش تیمی، شانس دیگری به خودش بدهد، او با اکراه میپذیرد که در بسکتبال ثبتنام کند. وضعیت گرگ در آزمونهای گزینشی خراب است و او میداندتوفیقی به دست نخواهد آورد. اما به شکلی ناباورانه وارد یکی از تیمهای شهرشان میشود.
وقتی گرگ و همتیمیهای جدیدش وارد رقابتها میشوند، شانس برنده شدنشان حتی در یک بازی هم دور از انتظار است. اما در ورزش هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. وقتی پای
برد و باخت وسط است و توپ در میان دستان گرگ قرار دارد، آیا او از این فرصت استفاده میکند؟
یا پرتاب مهم و بزرگش را از دست میدهد؟
2,000,000 ریال
2,000,000 ریال
این بار گرگ هفلی زیر فشار زیادی است. مادرش فکر میکند بازیهای رایانهای مغز او را تنبل میکنند، برای همین دلش میخواهد پسرش این بازیها را کنار بگذارد و از قدرت خلاقیتش استفاده کند. هالووین که این بار گویا به قدر کافی ترسناک نیست، نزدیک است و ترس و وحشت از هر طرف سراغ گرگ هفلی میآید. وقتی او کیسه پاستیلهای کرمی را پیدا میکند، فکر بکری به ذهنش میرسد. آیا گرگ میتواند با ساختن فیلمش، نظر مادرش را جلب کند و با این کار پولدار و مشهور شود؟ یا این کار فقط دردسرهای گرگ را بیشتر میکند؟
2,000,000 ریال
2,000,000 ریال
بیعرضگیهای گرگ هفلی ادامه دارد و او هرگز تغییر نخواهد کرد. کسی باید این واقعیت را برای پدر گرگ توضیح بدهد. میدانی، فرانک هفلی فکر میکند میتواند از پسرش مرد بسازد ، برای همین او را در کلاسهای ورزشی و گروه پیشاهنگی ثبتنام میکند. البته گرگ به آانی از نقشه هایی که پدرش برای تغییر دادن او کشیده است، میگریزد. اما وقتی پدر گرگ تهدیدش میکند که او را به مدرسهی افسری میفرستد، گرگ میفهمد که باید هر چه زودتر تکانی به خود بدهد… وگرنه باید سوار کشتی شود و به مدرسهی افسری برود.
2,000,000 ریال
2,000,000 ریال
جنگ جادوگرها تمام شده و تیگا در حال تبدیل شدن به یک جادوگر تمام عیار است. اما وقتی دوستش پگی جادوگر برتر شده ناپدید میشود و دو جادوگر وحشتناک کنترل شهر را به دست میگیرند اوضاع خراب میشود. بقیه کجا هستند و چرا نیگا برای به هم ریختن اوضاع سرزنش میشود؟
2,200,000 ریال
2,200,000 ریال
تصویری که ما از جادوگرها در ذهن داریم این شکلی است. زنهای بدجنسی که در پاتیلهای شربت های چسبناک درست میکنند و روی جاروهایشان به پرواز درمیآیند. جیغ میکشند، نفرین میکنند و گربهی سیاه نگه میدارند و… اما تمام این تصورات بیهودهاند. اگر میخواهید حقیقت را بدانید شاید باید زیر لولههای ظرفشویی آشپزخانه دنبالش بگردید.
2,200,000 ریال
2,200,000 ریال
رُز کالتر تقریبا به خانه رسیده است. اما اتومبیلش در صحرای نوادا خراب میشود و صدایی از رادیو، سکوت شب را میشکند که متعلق به بهترین دوستش، گابی، است. همان پیغامی که رز بارها و بارها در طول سال گذشته آن را گوش کرده است. آخرین پیغامی که گابی قبل از مرگش فرستاده است. بنابراین رز در مسیر نزدیکترین برج مخابراتی پیش میرود و به دره لوتوس میرسد، شهر کوچکی که پیشگویی در آن امری عادی است، در هر گوشه و کنارش رازی نهفته است و کافهای افسانهای دارد. علاوه بر اینها، بنا به گفتهی کیسی کرین، سومین پیشگوی صادق شهر، مردم آنجا منتظر رز بودهاند. زیرا در یکی از پیشگوییهای آنها رز بوده است، همان که طبق آن گفته شده است سیلی فقط ظرف سه روز درهی لوتوس را نابود میکند. به باور رز اگر این پیشگویی درست باشد، بدترین ترس او تایید میشود؛ اینکه بیماری اختلال اضطراب پس از سانحه که پس از مرگ گابی گرفتار آن شده است، تغییری در او ایجاد کرده و قادر به مقابله با آن نیست. رز با کمک دوستان جدیدش، برای متوقف کردن سیل تلاش میکند اما ارتباطش با سیل و همچنین عجیب بودن آن شهر کوچک، خیلی عمیقتر از تصورش در ذهنش جای میگیرد. ربکا ماهونی رمانی پیرامون مکانهای تخیلی، پیدا کردن خانواده، قدرت غم یا خاطرات و پذیرش مسیر پایان بخشیدن به آنها را خلق کرده است که مخاطب را میخکوب و ذهن او را چنان درگیر میکند که گویی با شخصیتهای آن همراه است.
2,400,000 ریال
2,400,000 ریال
انگار اون روزای گرم و طولانی تمومنشدنی بودن. اون تابستون جلوی روی ما قرار گرفته بود و برای من، از هر چیز دیگهای که تااون موقع تو زندگیام وجود داشت واقعیتر بود یا الان که بهش فکر میکنم از هرچیز دیگهای که بعد از اون اتفاق افتاد. انگار هر ذره از وجودم روی اون چند هفته متمرکز شده بود، انگار اونا روی همه چیز تأثیر گذاشته بودن؛ هم روی گذشتهام، هم آیندهام. اون تابستون مثل یه شهاب سوزان بود که از تو تاریکی هجوم آورد، از نیستی، پوچی. و من حس میکردم همیشه تو زندگیام دربارهی اون تابستون همونطوری فکر کنم. تمام بقیهی عمرم.
1,700,000 ریال
1,700,000 ریال
بازی بار دیگر شروع شده است… داستان خانه ابریشمی که این بار هم دکتر واتسون روایت آن را بر عهده دارد مثل همیشه اب مراجعه ی یکی از اهالی لندن به شرلوک هلمز، کارآگاه مشهور انگلیسی آغاز میشود، مردی که مدعی است عضو خطرناک یک گروه تبهکار ایرلندی قصد جانش را کرده ست. هولمز تحقیقاتش را آغاز میکند، ولی این ماجرا برخلاف تصور واتسون معمای سادهای نیست و به وقایعی منجر میشود که پای بازرس لستراد و نیز موریاتی، دشمن خطرناک هولمز را به ماجرا باز میکند و نه تنها جان هولمز را به خطر میاندازد، بلکه به گفتهی واتسون “میتواند تار و پود جامعهی ما را از هم بپاشد”…
2,700,000 ریال
2,700,000 ریال
گرگ هفلی همیشه عجله دارد که زودتربزرگ شود امابزرگ شدن هم دردسرهای مخصوص به خودش را دارد. او ناگهان با فشارهای زیادی روبرو و درگیراتفاقهای عجیبی میشود مثل مهمانیهای شبانه افزایش مسئولیتهایش و حتی تغییرات ناشی از سن بلوغ بعداز دعوا و قهر بادوست صمیمیاش رالی آیا گرک میتواند به تنهایی از پس این مسئولیتها بربیاید وباحقایق زشت زندگی مواجه شود.
2,000,000 ریال
2,000,000 ریال
گرگ هفلی و خانوادهاش با تغییراتی اساسی روبرو هستند. آنها میخواهند دستی به سر و روی خانهشان بکشند و آن را بزرگتر کنند. اما با وجود جانوران ناخوانده، کپکهای سمی و دیوارهای پوسیده، خیلی زود گرگ فهمید آنقدرها که فکر میکردند، نوسازی خانهشان آسان نیست. وقتی آبها از آسیاب میافتد، آیا گرگ هفلی و خانوادهاش در همان خانه میمانند یا مجبور میشوند از شهر خارج شوند؟
2,000,000 ریال
2,000,000 ریال
از وقتی پنهلوپ به یاد میآورد، موهایش مثل مادربزرگش خاکستری بود و بوی آتش میداد. یا اینکه از قبل میدانست مادرش لحظه بعد چه خواهد گفت. همیشه در روز تولد او باران میبارد، باران عجیبی که هیچکس را خیس نمیکند. اما یک روز صبح پنهلوپ با موهای سرخ درخشان از خواب بیدار میشود و پا به ماجرایی شگفتانگیز میگذارد. ماجرایی که زندگیاش را کاملاً تغییر میدهد.
2,100,000 ریال
2,100,000 ریال
مردم میدانند دستهای آغشتهبهخون چه شکلی دارند. تاوانی وجود دارد که باید پرداخته شود. اگر من دختری موردعلاقه بودم یا اگر لیر هم متقابلاً مرا دوست میداشت و احترام عشقی را که نثارش کردم نگه میداشت، شاید سرنوشت دیگری داشتم. بچهها هیچ کار بدی نکردند. هیچ کار بدی نکردند. بزرگتر شدند، با نغمهی زندگی خواندند و بالغ شدند. ولی با گذشت زمان، احساس کردم خودم دارم نامرئی میشوم. شک و تردیدم به دورتادور بدنم، به جاهایی که از طریق آنها با دنیا پیوند میخوردم، بیشتر شد. مانند شالی بودم که درست بافته نشده باشد. آخرش هم بهخوبی بقیه نبودم. تنها لازم بود نخی از تاروپود پارچه کشیده شود تا از هم گسیخته شوم.
2,100,000 ریال
2,100,000 ریال
گفتگوهای جذاب و تفکربرانگیز موش و پلنگ شما را داستان وار وارد دنیایی شگفتانگیز میکند.
رزا تصمیم گرفت بگوید: «اوه، بله من هم طلوع خورشید را دوست دارم. اما فقط یک چیز هست که تقریبا آن را اندازهی تو دوست دارم.»
ریگو میخواست بداند. «چه چیزی را؟»
رزا با صدای بلند گفت: «خودم را. و چیزی هست که آن را از تو و خودم هم بیشتر دوست دارم.»
ریگو هیجانزده پرسید: «آن دیگر چیست؟»
«ما.»
2,400,000 ریال
2,400,000 ریال
رزا روی پنجهی ریگو نشست و پاهایش را تکان داد:
«ریگو، تصورش را بکن كه کتابی دربارهی ما نوشته میشد!»
ریگو لبخند زد:«رزای عزیز،”دوستی پلنگ و موش! “ هیچ کس باورش نمیکند. و اصلاً دوستی ما چنان رنگارنگ و گرم و طولانی و بزرگ است که در هیچ کتابی نمیگنجد.»
میتوان هم خندید و هم به فکر فرو رفت؟ اگر با ریگو و رزا همراه شوی، میتوانی!
2,400,000 ریال
2,400,000 ریال
1,300,000 ریال
1,300,000 ریال