تابهحال، مدرسه راهنمایی برای گرگ هفلی واقعاً لذتبخش نبوده است. بنابراین وقتی مسئولان شهر تهدید میکنند
که میخواهند ساختمان مدرسهی در حال فروپاشی را ببندند، او خیلی هم از این موضوع ناراحت نمیشود.
اما وقتی متوجه میشود که این به معنی آن است که باید او را به مدرسهای متفاوت از بهترین دوستش، رالی جفرسون، بفرستند، حس و حالش تغییر میکند. آیا گرگ و همکلاسیهایش میتوانند مدرسهشان را قبل از اینکه برای همیشه تعطیل شود، نجات دهند؟ یا این شروع فصلی کاملاً جدید برای گرگ خواهد بود؟
2,000,000 ریال
2,000,000 ریال
رُز کالتر تقریبا به خانه رسیده است. اما اتومبیلش در صحرای نوادا خراب میشود و صدایی از رادیو، سکوت شب را میشکند که متعلق به بهترین دوستش، گابی، است. همان پیغامی که رز بارها و بارها در طول سال گذشته آن را گوش کرده است. آخرین پیغامی که گابی قبل از مرگش فرستاده است. بنابراین رز در مسیر نزدیکترین برج مخابراتی پیش میرود و به دره لوتوس میرسد، شهر کوچکی که پیشگویی در آن امری عادی است، در هر گوشه و کنارش رازی نهفته است و کافهای افسانهای دارد. علاوه بر اینها، بنا به گفتهی کیسی کرین، سومین پیشگوی صادق شهر، مردم آنجا منتظر رز بودهاند. زیرا در یکی از پیشگوییهای آنها رز بوده است، همان که طبق آن گفته شده است سیلی فقط ظرف سه روز درهی لوتوس را نابود میکند. به باور رز اگر این پیشگویی درست باشد، بدترین ترس او تایید میشود؛ اینکه بیماری اختلال اضطراب پس از سانحه که پس از مرگ گابی گرفتار آن شده است، تغییری در او ایجاد کرده و قادر به مقابله با آن نیست. رز با کمک دوستان جدیدش، برای متوقف کردن سیل تلاش میکند اما ارتباطش با سیل و همچنین عجیب بودن آن شهر کوچک، خیلی عمیقتر از تصورش در ذهنش جای میگیرد. ربکا ماهونی رمانی پیرامون مکانهای تخیلی، پیدا کردن خانواده، قدرت غم یا خاطرات و پذیرش مسیر پایان بخشیدن به آنها را خلق کرده است که مخاطب را میخکوب و ذهن او را چنان درگیر میکند که گویی با شخصیتهای آن همراه است.
2,400,000 ریال
2,400,000 ریال
از وقتی پنهلوپ به یاد میآورد، موهایش مثل مادربزرگش خاکستری بود و بوی آتش میداد. یا اینکه از قبل میدانست مادرش لحظه بعد چه خواهد گفت. همیشه در روز تولد او باران میبارد، باران عجیبی که هیچکس را خیس نمیکند. اما یک روز صبح پنهلوپ با موهای سرخ درخشان از خواب بیدار میشود و پا به ماجرایی شگفتانگیز میگذارد. ماجرایی که زندگیاش را کاملاً تغییر میدهد.
2,100,000 ریال
2,100,000 ریال
مردم میدانند دستهای آغشتهبهخون چه شکلی دارند. تاوانی وجود دارد که باید پرداخته شود. اگر من دختری موردعلاقه بودم یا اگر لیر هم متقابلاً مرا دوست میداشت و احترام عشقی را که نثارش کردم نگه میداشت، شاید سرنوشت دیگری داشتم. بچهها هیچ کار بدی نکردند. هیچ کار بدی نکردند. بزرگتر شدند، با نغمهی زندگی خواندند و بالغ شدند. ولی با گذشت زمان، احساس کردم خودم دارم نامرئی میشوم. شک و تردیدم به دورتادور بدنم، به جاهایی که از طریق آنها با دنیا پیوند میخوردم، بیشتر شد. مانند شالی بودم که درست بافته نشده باشد. آخرش هم بهخوبی بقیه نبودم. تنها لازم بود نخی از تاروپود پارچه کشیده شود تا از هم گسیخته شوم.
2,100,000 ریال
2,100,000 ریال
گفتگوهای جذاب و تفکربرانگیز موش و پلنگ شما را داستان وار وارد دنیایی شگفتانگیز میکند.
رزا تصمیم گرفت بگوید: «اوه، بله من هم طلوع خورشید را دوست دارم. اما فقط یک چیز هست که تقریبا آن را اندازهی تو دوست دارم.»
ریگو میخواست بداند. «چه چیزی را؟»
رزا با صدای بلند گفت: «خودم را. و چیزی هست که آن را از تو و خودم هم بیشتر دوست دارم.»
ریگو هیجانزده پرسید: «آن دیگر چیست؟»
«ما.»
2,400,000 ریال
2,400,000 ریال