چرا کتابهای رازآلود بهترین پیشنهاد برای زمستان هستند؟
کتابهای رازآلود بهترین پیشنهاد برای زمستان هستند. چرا که زمستان به جز اینکه فصل نوشیدنیها و پوشیدنیهای گرم است، فصلی است که مطالعه در آن لذت دوچندان دارد. زمستان به علت رازآلودی ذاتی که در خود دارد بیشتر فصل مناسبی جهت خواندن و مطالعهی کتابهای رازآلود است. سادهترین تصویری که از زمستان در ذهن ما نقش میبندد، برف، باران و مِه غلیظ، شبهای طولانی و نور بیفروغ خورشید است. این مگر چیزی جز رمز و راز با خود به همراه دارد؟
اگر قصد دارید که کتابهای بیشتری بخوانید، بهتر است که برای مطالعه خود برنامهی زمانبندی شده به تفکیک هر فصل تدارک ببینید. چرا که معمولا کسانی که برنامهی سالانه برای مطالعهی خود در نظر میگیرند، پس از مدت کوتاهی آن برنامه را رها میکنند. اگر نمیدانید از کجا شروع کنید، در این مطلب کتابهای رازآلود مناسب زمستان به شما پیشنهاد کنیم که حیف است زمستان بدون مطالعهی آنها سپری شود. این کتابها میتوانند بهترین گزینه برای یک فصل مفید و خواندنی باشند.
1- برخوردها؛ داستان میخکوبکنندهای که الهام گرفته از یک داستان واقعی است!
اولین پیشنهاد ما در خصوص معرفی کتابهای رازآلود زمستانی، برخوردهاست. تصور کنید در مدرسه با دوستهایتان مشغول بگو و بخند هستید. ناگهان سفینهای فضایی را میبینند! به عقب بر میگردیم، شما سفینهی فضایی واقعی را با چشمان خودتان میبینید! کتاب برخوردها توسط جیسون والاس بسیار استادانه نوشته شده و ترجمهی ناهید قهرمانی است. این کتاب روایتگر گزارشات واقعی درمورد برخوردی برونزمينی در کشور زيمباوه است. اين اتفاق در سپتامبر سال 1994، در مدرسه آريل شهر روآ افتاد. هنگامیکه 62 کودک 5 تا 12 سال، با فرياد به طرف معلمانشان دويدند، چرا که شاهد بودند يک سفينهی فضايی پشت زمين بازیشان فرودآمد و موجوداتی فضايی از آن خارج شدند!
نويسندهی اين کتاب با الهام گرفتن از اين موضوع زندگی شش نوجوان را به تصوير میکشد. اما چیزی در گزارشات مربوط به این حادثه وجود دارد که نادیده گرفتن آن غیر ممکن است! بچهها دقیقا “یک” داستان را تعریف میکنند. همه روایتگر “یک” حادثه هستند پس خیالبافی و دروغی در کار نیست. بارها و بارها این داستان روایت میشود و هر بار مثل دفعهی قبلی است.
2- نجوا؛ بازگشایی پرهیجان و نفسگیر پروندهی یک جنایت!
از کتابهای رازآلود زمستانی دیگر، نجوا نوشتهی ایزابل عابدی است. در کتاب جوا اینگونه میخوانیم: 21 آگوست 1975 من الیزا، 21 آگوست در هجدهمین سالگرد تولدم در زير شيروانی اين خانه به قتل رسيدم. حقيقت هرگز فاش نشد. اما حالا سکوتی غيرواقعی بر خانه ييلاقی که نوآ بايد تعطيلاتش را در آنجا بگذراند سايه افکنده است. خانهای قديمی رازی را در خود پنهان ساخته است. هيچکس در روستا مايل به گفتوگو در اين باره نيست. وحشت و کنجکاوی نوآ را به دنبال کردن رد پای جنايتی مرموز وامیدارد و همراه با داويد پرونده مسکوت يک قتل را باز میگشايد.
در نجوا دختری از آن دنیا با افراد زنده ارتباط برقرار میکند و این تصور که ما انسانها هم میتوانیم با وجود چنین مرزهایی با هم ارتباط داشته باشیم، برای خواننده بسیار الهامبخش است.
3- قتل به سبک انگلیسی؛ روایت همدستی نویسندهی خبره و کارآگاه چیرهدست!
کتابهای رازآلود، به دلیل سوالی که در روایت برای مخاطب ایجاد میکنند، جذابترین کتابها هستند. سوال در قتل به سبک انگلیسی این است که آيا طبيعی است که کسی تدارک ختم خودش را بدهد و شش ساعت بعد کشته شود؟ يک زن ثروتمند شش ساعت پس از اينکه سفارش مراسم خاکسپاری و ترحيم خود را میدهد، در خانهی خودش به طرز فجيعی کشته میشود. آيا خانم کوپر میدانسته که کشته خواهد شد و چه کسی قرار است او را بکشد؟ و بدون شک نه.
يک کارآگاه خيلی خصوصی که اسرار خود را از همه مخفی میکند، قصد دارد پرده از اين ماجرای مرموز بردارد. آیا آنتونی هورویتس را میشناسید؟ او که نویسندهی این کتاب است، بیآنکه بخواهد، ناگهان خود را در میان این پروندهی عجیب و غریب مییابد و وارد ماجرا میشود. آنتونی هورویتس و آن کارآگاه خبره با هم همدست و همداستان میشوند تا برای انتشار این کتاب با یکدیگر شریک شوند. ولی آیا این شراکت نتیجهبخش خواهد بود؟
این کتاب پایانبندی بسیار غیرقابل پیشبینیای دارد و آنتونی هوروویتس با نوشتن این کتاب گامی اساسی، مهم و دورانساز در نگارش ماجراهای پلیسی و جنایی که حرفهی اوست، برداشته است. اگر دوست دارید کتابی بخوانید که مدتها زمین نگذاریدش، در بین کتابهای رازآلود، این کتاب هم پیشنهاد مدنظر ما برای سپری کردن زمستان است. کتاب را بخوانید. مطمئنا شما هم مانند میلیونها خوانندهی دیگر کتاب به این نتیجه خواهید رسید که این بار کار آنتونی هوروویتس یک «کارستان» است!