الایس و لایا برای نجات زندگیشان در حال فرارند…
پس از اتفاقات آزمون چهارم، سربازهای مارشال در تعقیب این دو فراریاند که از شهر سِرا خارج میشوند و سفری پرمخاطره را در قلب امپراتوری آغاز میکنند.
لایا مصمم است برای نجات برادرش که کلید بقای دانشمندهاست، وارد کاف، مستحکمترین و خطرناکترین زندان امپراتوری، شود. الایس هم مصمم است به لایا کمک کند، حتی اگر این کار به قیمت ازدستدادن آخرین شانسش برای آزادی تمام شود.
ولی این دو در مسیری پرمخاطره قدم گذاشتهاند و باید قدمبهقدم بجنگند تا از دشمنانشان پیشی بگیرند: امپراتور مارکوس که تشنهی خون است، فرماندهی بیرحم، رئیس زندان کاف و دردناکتر از همه هلین، دوست سابق الایس و سنگچشم خونی جدید امپراتوری که دستور دارد الایس ویتوریس خائن و بردهی دانشمندی که به آزادیاش کمک کرده را شکار کند، دستگیر کند و بکشد…
2,900,000 ریال
2,900,000 ریال
مارکوس یک کرم است. او رنگ قهوهای را دوست دارد. گِل را دوست دارد و دوست دارد در زمین گلی قهوهای سوراخ درست کند. اما وقتی مارکوس، لارنس را دید (یک پرنده چاق و شلخته که بیشتر شبیه جوجهها بود و خودش فکر میکرد فلامینگو است!) با بدترین ترسش رو در رو شد.
2,200,000 ریال
2,200,000 ریال
استاد نهنگ تنها نهنگی است که توی دماغهی نهنگها زندگی میکند. او بیشتر وقتها به روزهای خوش گذشته فکر میکند. روزهایی که همهی دوستهایش کنارش بودند و با هم توی مسابقات المپیک دماغهی نهنگها شرکت میکردند. روزی از طرف یک نهنگ جوان به اسم والی، نامهای برای استاد میرسد…
1,300,000 ریال
1,300,000 ریال
من برای خودم هیچ رازی ندارم. من نمیتوانم بدون اینکه کسی بداند، هیچ کار خاصی انجام بدهم. اما میتوانم ببینم و بشنوم؛ گرچه بعضی وقتها آدمها حتی همین را هم فراموش میکنند. گاهی وقتها بقیهی افراد طوری دربارهی من حرف میزنند که انگار من خودم آنجا نیستم و خیلی از این قضیه بدم میآید. و گاهی هم برخی از آدمها رازشان را به من میگویند. دن هم همین کار را کرد. و من هم نمیتوانم چیزی به کسی بگویم. ای کاش میتوانستم یک کاری بکنم. من خبر دارم که قاتل چه کسی است. این را میدانم چون خودش بهم گفت. او خیال میکند که رازش پیش من میماند، ولی اشتباه میکند.
«میخوام رازی رو بهت بگم، میدونم اونو به کسی نمیگی» او به قدری صورتش را به من نزدیک میکند که نفسهایش را حس میکنم. «اونا هیچوقت منو گیر نمیندازن»
1,800,000 ریال
1,800,000 ریال
چطور ممکن است پدر و مادری عادی و مهربان
تولد پسرشان را به هم بزنند؟!
تام بیصبرانه منتظر رسیدن تولد یازده سالگیاش است.
قرار است این تولد یک تولد فراموش نشدنی باشد!
بعد از چند فاجعه و بلا، که صاف شدنِ مارگاریتا و
طلسمِ پری دندان بود، تولد به هم خورد.
اما تام تسلیم نشد. با کمک دوستانش، خوکی که شبیه گورخر بود و یک عالمه مرغ و خروس، تصمیم گرفت تولدش را به روش خودش جشن بگیرد.
چه اشتباهی ممکن است پیش بیاید؟
1,300,000 ریال
1,300,000 ریال
یاسن گرگوروویچ سرانجام به آنچه خود نمیخواست تبدیل شد. او تمام تلاش خود را کرد که چنین اتفاقی نیفتد. اما انگار قرار بود سرنوشت او تغییر کند که کرد. اکنون یاسن دیگر یک قاتل است. چه بخواهد چه نخواهد. یاسن عموی الکس را کشته بود . الکس بدون اسلحه در برابر یاسن که مسلح بود ایستاد و به او قول داد که سرانجام روزی انتقام عموی خود را از یاسن خواهد گرفت. الکس نمیدانست بین یاسن و پدر او چه گذشته بود. شاید اصلا نمیدانست پدرش که بوده است. یاسن یک قاتل حرفهای بود. اما آیا میتوانست یک نوجوان چهارده ساله را بکشد؟
2,900,000 ریال
2,900,000 ریال
آلکس رایدر 90 دقیقه فرصت دارد تا دنیا را نجات دهد.الکس که با اکراه برای سازمان جاسوسی انگلستان کار میکرد بار دیگر در سواحل جنوبی فرانسه احساس میکند که نوجوان معمولی است تا اینکه انفجاری وحشتناک در خانه میزبانش رخ میدهد و سبب میشود او دوباره به دنیای خشونت بازگردد.
2,200,000 ریال
2,200,000 ریال
آلکس رایدر چهارده ساله، جاسوس همیشه ناراضی درگیر خطرناکترین جدال خود شده است.ژنرال روسی در یک جزیره شخصی نزدیک کوبا، سرگرم برنامه ریزی انفجاری برای بازسازی تاریخ است اما الکس یکه و تنها و فقط با بهره گیری از ابزاری ابتکاری باید او را در آخرین لحظات پیش از نابودی جهان فریب دهد.
2,400,000 ریال
2,400,000 ریال
درود بر شما، انسان های مردنی این کتاب که نبوغی خیره کننده را به نمایش می گذارد توسط من، لرد سیاه، لوید شیان به رشته ی تحریر در آمده است. دشمن قسم خورده ام من را در جسم نوجوانی به دنیای شما فرستاده است. شرم آور است! انتقامی وحشیانه خواهم گرفت! فقط قبل از این باید مشقم را بنویسم… این کتاب را بخرید، وگرنه یکی از مجازات های زیر در انتظارتان، خواهد بود: حبس در سیاهچال نابودی ام انتقال به مخازن مربوطه برای تبدیل شدن به سوسیس نفرین طلسم کچلی ناگهانی انتخاب با خودتان است. یوها ها ها!
2,000,000 ریال
2,000,000 ریال
79چویی ساندرز یک نمونه آزمایشگاهی زنده است. نه تنها میتواند اشباح را ببیند، بلکه تشکیلاتی بدخواه به نام گروه ادیسون، از نظر ژنتیکی، تغییراتی در او ایجاد کردهاند. او غیبگوی نوجوانی است که قدرتهایش غیر قابل کنترل هستند. مفهومش این است که او بی آنکه بخواهد، میتواند مردهها را بیدار کند. حالا چویی با سه تا از دوستان مافوق طبیعیاش برای نجات جان خود در حال فرار است و پیش از آنکه آنها اسیر گروه ادیسون شوند باید کسی را پیدا کنند که میتواند کمکشان کند. وگرنه خواهند مرد…
2,900,000 ریال
2,900,000 ریال
3,900,000 ریال
از تيگا و فلوفانورا دعوت ميشود تا به باحالترين گروه سري جادوگران سينکويل بپيونديد، اما در جلسهي اول کارها درست پيش نميرود. همان حالا باند شش ريتزي، شرورترين تبهکاران تاريخ جادوگري، که از خيلي سالها قبل زنداني شده بودند برگشتهاند و تيگا به کمک همه نياز دارد تا آنها را برگرداند. مشکل اينجاست که فليسيتي خفاشه از دست تيگا عصباني ميشود و فرن هم سرگرم بازي کردن در نمايش تلويزيوني بزنبزن پريهاست…
1,800,000 ریال
1,800,000 ریال
او پسری بود که خالهاش زیبای خفته را نفرین کرده و او هم به نوبهی خود نفرین شده بود.او دختری بود که مانند یک شاهدخت وظیفهشناس زندگی کرده بود، ولی شهرتش به خاطر یک جادوی ممنوعه و یک دوست جدید و مرموز به خطر افتاده بود.خواب مرگباری بر سرزمینشان حکمفرما میشود و شاهزاده ویلو مطمئن است به قلمروشان حمله شده، ولی چطور میتواند آن را ثابت کند؟اکنون که گزینهی دیگری در اختیارش نیست، شاید یک یاغی مرموز و جادوی قدرتمندش بتواند کمک کند.
3,600,000 ریال
3,600,000 ریال
آریبلا در شب تولدش، در وجود خود، پی به قدرتی سری و پنهانی میبرد؛ او وقتی عصبانی میشود، انگشتهایش آتش میگیرند.
آریبلا وحشتزده فرار میکند و توسط سازمانی جادویی نجات مییابد که اعضایش قهرمانهایی نقابپوش با قدرتهای خاص و منحصربهفرد هستند. آریبلا و دوستان جدیدش قسم خوردهاند که از ونیز دفاع و محافظت کنند. اما آیا آنها میتوانند شیاطینی را شکست دهند که در جزیره مردهها به پا خاستهاند؟
1,800,000 ریال
1,800,000 ریال
داستان پسری که مادرش او را روانهی سفر میکند تا اطرافش را بشناسد. پسری که به تازگی پدرش را از دست داده است اما زندگی همچنان ادامه دارد. دیوی با کولهبار کوچکی از یادگارهای کودکی و نیز توشهای برای راه به گشت و گذار میرود. با افرادی مختلف، با درگیریهای افراد جامعه، مشکلات آنها، جنگها و ترسها و خطرها روبرو میشود و از هر کسی چیزی میآموزد. او حتی پدرش را هم میبیند و خاطراتی از او برایش تازه میشود…
1,300,000 ریال
1,300,000 ریال
شهردار این بار به پروانه ای تبدیل شد که در جنگل پرواز میکرد.
او به آرامی و نرمی در هوا معلق بود و تاب میخورد و این حس سبکی آنقدر برایش زیبا بود که در خواب دستانش را بر روی زمین به حالت پرواز از هم باز کرده بود و لبخند دلنشینی بر لب داشت.
خانم هوله ووله با سرعت و بی سر و صدا از روی پایهی تخت به طرف میز کار شهردار جستی زد و روی برگههای کاغذی بالا و پایین پرید.
و از شهردار پرسید: «این خواب را دوست داری؟»
شهردار هم آهسته پاسخ داد: «البته!»
«پس احتمالاً دوست داری همیشه توی جنگل پرواز کنی، نه؟»
شهردار با صدایی آرام پاسخ داد: «البته!»
«اما تو که میخواهی جنگل را نابود کنی. چرا؟ چون نمیدانی که چطور باید شهری کوچک را به شهری بزرگ تبدیل کنی!»
1,400,000 ریال
1,400,000 ریال