وقتی لایلا در کلاس فنون زبان انگلیسی پروژه‌ی نوشتن خلاق را شروع می‌کند، ذوق‌زده می‌شود. زیرا از سال پیش یک رمان فانتزی فوق‌العاده در ذهنش پرورانده و حالا فرصت روی کاغذ آوردن آن را پیدا کرده است!

طرح داستان بسیار پیچیده است، با صحنه‌های نبرد، جادوگرها و یک موجود مرموز، اما در اصل داستان درباره‌ی دختری نادیده‌گرفته‌شده است که باید خواهر بزرگتر، زیبا و موفقش را نجات دهد.

اما زمانی که شروع به نوشتن می‌کند، با مشکل سد نویسندگی مواجه می‌شود. فشار برای تحت‌تأثیر قرار دادن دوستان و معلمان، و همچنین ضرب‌الاجل مسابقه‌ی نویسندگی شهر که لایلا مصمم است برنده‌ی جایزه اول باشد، این مشکل را تشدید می‌کند.

شجاعت چند نوعه. گاهی لازمه زره بپوشی و وارد میدون جنگ بشی و گاهی باید عریان و تسلیم باشی. بزرگ‌ترین موهبتی که می‌تونی به کسی بدی عشق واقعیه. وقتی در مقابل کسی آسیب‌پذیری، به اونم اجازه می‌دی همین باشه. اجازه می‌دی همونی باشه که واقعاً هست. به گردن‌آویزم دست می‌زند، انگشتانش را روی طرح دور آن می‌کشد. «کرم ابریشم با کلنجار رفتن نه، بلکه با تن در دادن پروانه می‌شه.