دلایلی دارم برای اینکه این کتاب نوجوان را به کتابداران، معلمان، مدیران، مربیان، تسهیل‌گران و والدین توصیه می‌کنم

دلیل اول

کودکان را به کتاب‌خوانی علاقه‌مند کنیم.
اغلب ما می‌توانیم درباره‌ی فواید کتاب و کتاب‌خوانی برای کودکان حرف‌های زیادی بزنیم. در این کتاب با کودکی مواجهیم که اصلا کتاب دوست ندارد. کیت از کتابخانه هم خوشش نمی‌آید و ترجیح می‌دهد در قبرستان بازی کند. هرچند دوستان او کتاب‌خوان حرفه‌ای هستند و مشتاقانه کتاب‌های جدید را دنبال می‌کنند. در این میان کتابدار هوشمندانه و با زیرکی کاری می‌کند که کیت به جادوی کتاب‌ها پی ببرد و به خواندن علاقه‌مند شود. به او آموزش‌ها و از طرفی مسئولیت‌هایی در کتابخانه می‌دهد. درواقع به جای حرف و نصیحت و توصیه، عمل می‌کند.

دلیل دوم

برای مطالعه‌ی کتاب اژدهایی در کتابخانه پژوهش کنیم و جست‌وجوگری را ترویج کنیم.
کتابدار کارش را به‌خوبی انجام می‌دهد. هرگاه کیت با سوالی سراغش می‌آید، کتابدار کتابی به دستش می‌دهد که جواب پرسش او را بدهد. از طرف دیگر، انگار در ظاهر داستان کتابدار جادوگری داریم که قرار است اصول جادوگری را آموزش دهد، اما درواقع آنچه می‌بینیم جادوی کتاب‌هاست که با اشراف کامل کتابدار به نیازهای مخاطب و موضوع، به‌راحتی پاسخ پرسش‌ها پیدا می‌شود و مخاطب را درگیر دنیایی جادویی می‌کند. از طرفی لزوم ارجاع به منابع را هم مشاهده می‌کنیم‌.

دلیل سوم

کتاب اژدهایی در کتابخانه برای قصه‌ و قصه‌گویی در دنیای جدید هم کارکرد دارد.
آنچه می‌تواند اژدهای کتابخانه را آرام نگه دارد قصه‌خوانی روزانه است. کتابدار با اشراف بر این موضوع از کیت می‌خواهد هر روز برای بچه‌های کوچک کتاب بخواند. خیلی هوشمندانه می‌گوید مهم نیست چطور کتاب بخوانیم، مهم این است که قصه را بخوانیم. در همین گفت‌وگوی کوتاه متوجه می‌شویم که چقدر راحت ‌می‌شود کمال‌گرایی را کنار گذاشت، اگر ما والدین، معلمان، مربیان، مروجان، تسهیل‌گران و کتابداران حواس‌مان به مخاطب‌شناسی باشد.

این نکته‌ها را گفتم اما خود کتاب اژدهایی در کتابخانه هم جذاب است. ماجراهایی که اتفاق می‌افتد، چاره‌جویی‌ها و دنبال راه‌حل گشتن، هم‌فکری و … کمک می‌کند با داستانی پرکشش روبه‌رو باشیم و از آن لذت ببریم. اگر کتاب را خوانده‌اید برای‌مان بنویسید شما از کدام بخش آن بیشتر لذت بردید و آیا با من موافقید؟