پسر کاملاً جدید ، کتاب تازه‌ی دیوید آلموند نابغه‌ی ادبیات کودک و نوجوان!

اشتراک گذاری:

پسر کاملا جدید کتاب نوجوان

دیوید آلموند و کتاب جدید نوجوانش

 

دیوید آلموند با پسر کاملا جدید آمده تا از دنیای جدیدی بگوید که احتمالا در آینده دیگر جدید یا عجیب نخواهد بود. روزی که ربات‌ها در کنار بچه‌های دیگر در مدرسه درس بخوانند! جالب است نه؟ شاید هم کمی ترسناک! موضوع متفاوت و تازه‌ای است، در عین حال که آلموند در این کتاب همان دغدغه‌های همیشگی خود را دارد. او از آزادی حرف می‌زند، نقدهای جدی به مدرسه دارد، هنر را عاملی نجات‌بخش می‌داند که در رشد فردی موثر است، و در دوران پیچیده‌ی نوجوانی حامیانی را معرفی می‌کند که می‌توانند به نوجوان کمک کنند تا از این مسیر راحت‌تر عبور کند.

دیوید آلموند در این کتاب از چه دیدگاهی مدارس را مورد نقد قرار می‌دهد؟

 

آلموند در کتاب پسر کاملا جدید به‌صراحت مدارس را نقد می‌کند:
«بچه‌ها مثل هر صبح مشغول نشستن پشت‌میزشان هستند. خیلی عجیب است.»

چرا هر صبح همین کار را می‌کنیم؟ دسته‌جمعی وارد مدرسه می‌شویم، در صف می‌ایستیم، به همان چیزهای تکراری گوش می‌کنیم، همان سرودها را می‌خوانیم، پشت همان میزهای مستطیلی در کلاس‌های مربع‌شکل می‌نشینیم و با چهارتا معلم حرف می‌زنیم؟ هیچ‌کس نمی‌فهمد چقدر این‌ها عجیب است؟ به چه دلیل رفتار همه مثل ربات است؟ انگار فقط من و ماکسی هستیم که عجیب بودن همه‌ی این‌ها را می‌فهمیم.»
چه بچه‌های ما مدرسه را دوست داشته باشند چه از آن بیزار باشند، کتاب‌های آلموند کمک می‌کند ما نگاهی دوباره به ساختار آموزشی‌‌مان بیندازیم. این می‌تواند ما و نوجوانان را به‌هم نزدیک‌تر کند.

 

به نظر شما تجربه‌ی آزادی و رهایی در داستان به خوبی توصیف شده است؟

 

وقتی که شخصیت‌های داستان پسر کاملا جدید با رباتی واقعی روبه‌رو می‌شوند، هم‌ذات‌پنداری می‌کنند. انتظار دارند سازندگان ربات دست از او بردارند و بگذارند مثل بچه‌ای معمولی چیزهای معمولی بخورد، کارهای معمولی بکند و آزاد باشد. آزادی یکی از مضمون‌هایی است که آلموند به شکل‌های مختلف به آن می‌پردازد. مثلا در این کتاب پرندگان نماد آزادی هستند. دنیل، قهرمان داستان، و دوست او، ماکسی، منتظرند تا از مدرسه آزاد شوند و به جنگل گوکان بروند. از طرفی هر وقت که دنیل پرندگان را از پنجره‌ی کلاس می‌بیند، رویای رهایی و آزادی مطرح می‌شود.

رویای رهایی آن قدر قوی است که دنیل و دوستانش تصمیم می‌گیرند جورج را نجات بدهند. هرکدام تکه‌ای از او را به خانه می‌برند تا سازندگان جورج او را نابود نکنند. این بخش امیدوارم می‌کند که نوجوان‌های جدید خودشان تصمیم می‌گیرند و در مقابل آنچه ساختار برای آن‌ها تعیین می‌کند تسلیم نمی‌شوند. کار آن‌ها دزدی نیست، درواقع نجات رباتی است که قرار بوده نابود شود و به ربات فرصتی می‌دهند برای انسانی زیستن.
این فرصت در خوردن، موسیقی و رقص نمایان می‌شود که در جنگل به اوج می‌رسد. رباتی که در اوایل کتاب پسر کاملاً جدید در موسیقی و رقص رفتاری کاملا مصنوعی داشت، در جنگل موسیقی خاص خودش را پیدا می‌کند. هنر ویژگی‌ای انسانی است که گویی درنهایت با نوعی انسان‌گونگی ربات و سپس مرگ او مواجه می‌شویم. درست است که در پایان جورج دیگر بیدار نشد، اما تجربه‌‌ی آزادی آن قدر ارزشمند بود که بهتر از مرگ در کارخانه و تبدیل شدن به نسخه‌ی جدیدی از جورج بود.

 

پسر کاملا جدید؛ یک داستان تکنولوژی‌محور

 

دنیای ربات‌ها دنیای آینده‌ی ماست، و خوب است که با ادبیات درباره‌ی آن تخیل و تصور کنیم. بچه‌های ما هم متعلق به آینده هستند و این طوری رابطهٔ ما و آن‌ها گسسته نمی‌شود. به این فکر کنید که اگر ژول ورن از بیست هزار فرسنگ زیر دریا، سفر به کره‌ی ماه و سفر به دور دنیا در هشتاد روز ننوشته بود، آیا انسان آن قدر زود به چنین پیشرفت‌هایی دست پیدا می‌کرد؟ گاهی تخیل نویسندگان است که به کمک علم می‌آید. همان‌طور که آلموند در کتاب پسر کاملاً جدید به کمک علم آمده است.

از سوی دیگر به تکنولوژی‌محور بودن نسل جدید فکر کنید. اگر ما از تکنولوژی فاصله بگیریم، گویا شکاف بزرگی بین خودمان و بچه‌ها ایجاد کرده‌ایم، شکافی که الان کوچک است، اما در درازمدت می‌تواند ما را بسیار از هم دور کند.
کتاب پسر کاملاً جدید حرف‌های بسیاری برای والدین، معلمان، مربیان و مراقبان نوجوان دارد. حرف‌هایی که منتظریم از شما بشنویم.

پسر کاملاً جدید را از اینجا تهیه کنید.